مفهوم واقعى معرفت امام
شناختن
نام مبارک امام و نام والدین او، تاریخ تولد، آغاز و مدت امامت و نکاتى از
این دست، معرفت به حسب و نسب امام علیه السّلام است و این مرتبه از شناخت،
پایینترین مرتبه شناخت مقام منیع امام و امامت است. این دانستنىها گرچه
تا اندازهاى لازم و در بعضى موارد ضرورى است، اما چندان مهم و کافى نیست.
مهم، حقیقت معرفت به امام علیه السّلام آن است که از راه معرفت امامت به دست مىآید.
به
فرمایش امیر مؤمنان على علیه السّلام انسانى برین و والا و عاقل بودن در
گرو موحد بودن و نبوى و علوى اندیشیدن و ولوى حرکت کردن است؛ یعنى خدا،
پیامبر و جانشینانش را شناختن و بر این اساس ولایتمدارانه در مدار قرآن و
عترت راه رفتن.
ایشان در تبیین راه این شناخت فرمود: اعرفوا اللّه
باللّه و الرسول بالرساله و أولی الأمر بالمعروف و العدل و الإحسان ؛ خداى
را با الوهیتش بشناسید و رسول را با رسالتش. آنکه الوهیت را بشناسد،
خداشناس خوبى خواهد بود؛ کسى که دانست خدایى و الوهیت یعنى اطلاق ذاتى و
هستى بیکران و قدرت بىپایان و علم سرمدى، مىفهمد که ذات اقدس الهى موجود
مشخص و معین و واجد تمام صفات کمالى است و صفات او عین ذات او و نیز عین
یکدیگرند. گرچه مفهوما هریک غیر دیگرى است، به لحاظ مصداق عین یکدیگرند.
او
خدایى است که در همه حال با انسان و از همه کس حتى نفس او به انسان
نزدیکتر است و ارحم الراحمین است و آنکه این معانى را دریابد، همواره
جهان را مظهر خدا و خویش را در محضر حق سبحانه مشاهده مىکند. نیز آنکه
توانست معیار نبوت و پیامبرى را بشناسد، پیامبرشناس ماهر و کاملى خواهد
بود.
آن حضرت علیه السّلام براى موحّد پیامبرشناسى که بخواهد
جانشینان پیامبر، امامان معصوم علیهم السّلام و نائبان امام را (که در فقه
سیاسى، رهبران فکرى و دینى مردماند) بشناسد، راهى تبیین و چنین فرمود:
أولی الأمر بالمعروف و العدل و الإحسان ؛ اولى الامر را با عمل به معروف و
حفظ و اجراى عدالت و عمل براساس احسان بشناسید، بنابراین آنچه حقیقت شناخت و
معرفت امام را تأمین مىکند، نه فقط شناخت امام به نام و عنوان و حسب بلکه
معرفت او به امامت و ویژگىهاى آن است، همانگونه که حضرت امیر مؤمنان
علیه السّلام طریق اصیل و کارساز معرفت را بیان کردند.
پیمودن این
طریق اصیل، روشهاى گوناگونى دارد: همچنان که براى شناخت ذات اقدس الهى،
طریق سلوک صدیقین ویژگى ممتازى دارد. صدیقین آناناند که خداوند را با خودش
مىشناسند؛ همانند اینکه آفتاب را نه از خبر دیگران یا دلالت گرما و روشنى
هوا بلکه از راه مشاهده آن مىشناسند
چون سخن در وصف این حالت رسید هم قلم بشکست و هم کاغذ درید
آفتاب آمد دلیل آفتاب گر دلیلت باید از وى رو متاب
از وى ار سایه نشانى مىدهد شمس هر دم نور جانى مىدهد
سایه خواب آرد تو را همچون سمر چون برآید شمس انشقّ القمر
بهترین
راه شناخت امام همان منهج صدیقان ولایتمدار است که بر محور فرمایش علوى و
براساس شناخت امام با حقیقت امامت و معناى ولایت است و طىّ این مسیر، چنان
است که حقجوى ژرفاندیش، کمالات علمى و عملى معروف، عدل و احسان را در
انسان کامل متبلور مىبیند، به گونهاى که هرچه در سنّت و سیره و سریره
چنین انسانى تأمل کند، چیزى خارج از جمال و جلال الهى که به صورت علم کامل
سهوناپذیر و عمل تام صالح و نیکوى لغزشناپذیر در بنده مخلص ظهور یافته و
در مظهر جامع او متجلّى شده است، نمىبیند.
بخشی از کتاب « امام مهدی موعود موجود » نوشته آیت الله جوادی آملی